دوستم داشته باش ، بادها دلتنگ اند – شهیار قنبری

دوستم داشته باش ، بادها دلتنگ اند دستها بیهوده ، چشمها بیرنگ اند دوستم داشته باش ، شهرها می لرزند برگها می سوزند ، یادها می گندند

باز شو تا پرواز ، سبز باش از آواز آشتی کن با رنگ ، عشق بازی با ساز دوستم داشته باش ، عطرها در راهند دوستت دارم ها ، آه ، چه کوتاهند

دوستت خواهم داشت ، بیشتر از باران گرمتر از لبخند ، داغ چون تابستان دوستت خواهم داشت ، شادتر خواهم شد ناب تر ، روشن تر ، بارور خواهم شد دوستم داشته باش ، برگ را باور کن آفتابی تر شو ، باغ را از بر کن دوستم داشته باش ، عطرها در راهند دوستت دارم ها ، آه ، چه کوتاهند

خواب دیدم در خواب ، آب ، آبی تر بود روز ، پر سوز نبود ، زخم شرم آور بود خواب دیدم در تو ، رود از تب می سوخت نور گیسو می بافت ، باغچه گل می دوخت

دوستم داشته باش ، عطرها در راهند دوستت دارم ها ، آه ، چه کوتاهند

دوستم داشته باش ، بادها دلتنگ اند – شهیار قنبری


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.